پنج شنبه 27 شهريور 1404

اکتشافاتی که در پس ازدواج جاماند!

  تاريخ:بيست و هفتم شهريور 1404 ساعت 09:08   |     کد : 400167   |     مشاهده: 16
برای شوهینی گوشه (Shohini Ghose)، فیزیک‌دان کوانتومی و استاد فیزیک و علوم رایانه در دانشگاه ویل‌فرید لوریه، اونتاریو، عاشق شدن در هنگام تحصیل در رشته فیزیک تجربه‌ای حواس‌پرت‌کننده بود. منظور او از عاشق شدن، دلبستگی استعاری به معادلات فیزیک یا شیفتگی استعاری به قوانین طبیعت نبود، اگرچه او اینها را نیز تجربه کرده بود. او از عشق واقعی انسانی سخن می‌گوید. عشقی که باعث می‌شود آدم دلش بخواهد کتاب‌های فیزیک را کنار بگذارد و در مورد آواز پرندگان و شکوفه‌دادن گل‌ها آواز بخواند. شوهینی از تجربه شخصی خود از ترکیب کار علمی و ازدواج و چالش‌های آن برای زنان در جهان علم سخن می‌گوید.

به گزارش ایسنا، خوشبختانه برای شغل او، فرد مقابل یک دانشجوی دکتری فیزیک دیگر بود و عشق آنها پر بود از بحث درباره فیزیک کوانتومی، در حالی‌که از کلاس‌ها می‌زدند و پروژه‌های پژوهشی را نادیده می‌گرفتند و در عوض به دوچرخه‌سواری، پیاده‌روی در طبیعت، کنسرت‌ها و فیلم‌ها می‌پرداختند. به نظر می‌رسید فضاـ‌زمان خمیده شده تا آنها را به هم برساند. در آستانه هزاره جدید، آنها تصمیم گرفتند قرن بیست‌ویکم را به‌عنوان شریک زندگی آغاز کنند.

به نقل از ناتیلوس، عروسی آنها جشنی شاد و علمی بود، جشنی که هم خانواده‌هایشان و هم خانواده فیزیک از جمله همکلاسی‌ها، کارکنان و استادان در آن حضور داشتند. دعوت‌نامه‌های عروسی شامل نقل‌قول‌هایی از فیزیکدانان بود و در مراسم، شوخی‌های بی‌کیفیت فیزیکی بسیاری بیان شد و با خنده جمع پاسخ گرفت. در لحظه‌ای استادان راهنمای رساله آنها پرسیدند چه هدیه‌ای برای این مناسبت می‌خواهند. او برای نامزدش یک نسخه زیبا و جلد سخت از سخنرانی‌های فاینمن در فیزیک درخواست کرد، بی‌خبر از اینکه همسر آینده‌اش دقیقا همان را برای او خواسته بود.

با شروع زندگی مشترک، پژوهش دکتری او در حوزه نوپای علم اطلاعات کوانتومی به‌سرعت پیش رفت. او بسیار خوش‌شانس بود که در زمینه‌ای تازه فعالیت می‌کرد، جایی‌که هر پرسش، به نتایج هیجان‌انگیزی می‌انجامید. او به‌ویژه از مطالعه درهم‌تنیدگی کوانتومی لذت می‌برد که نسخه عجیب طبیعت از پیوند میان ذرات میکروسکوپی است. به شکلی، او می‌توانست با ارتباط میان زوج‌های درهم‌تنیده‌ای که بررسی می‌کرد، همذات‌پنداری کند.

پیش از آنکه متوجه شود، سه سال سپری شد و او رساله‌اش را با موفقیت تکمیل و دفاع کرد. یک فرصت رؤیایی برای پژوهش پسادکتری به او پیشنهاد شد، اما این شغل نیازمند نقل‌مکان به فاصله‌ای بیش از ۹۰۰۰ مایل دورتر از شریک زندگی‌اش بود. فضاـ‌زمان در جهت دیگر خمیده شده و آنها را از هم دور می‌کرد.

او نخستین زنی نبود که باید میان شغل و خانواده یکی را انتخاب می‌کرد. اما در مورد او، پیچیدگی اضافه‌ای هم وجود داشت. هر دوی آنها در جست‌وجوی شغل‌های دانشگاهی در فیزیک بودند، چیزی که به‌شدت گزینه‌هایشان را محدود می‌کرد. این چالش در دنیای آکادمیک آنقدر رایج است که نام یکی از مسائل مشهور فیزیک روی آن گذاشته شده است: مسئله دوجسم.

تاریخ پر است از زنانی که با چنین دوراهی‌هایی روبه‌رو شدند، و اغلب، این فیزیک بوده که بازنده میدان شده است.

برای نمونه، هریت بروکس که نخستین زن فیزیکدان هسته‌ای کانادا است در فاصله کوتاه ۶ سال، از ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۴، موفق به کشف عنصر رادون شد، نیمه‌عمر آن را اندازه‌گیری کرد، درک اولیه از دگرگونی پرتوزای عناصر را آغاز کرد، اثر پس ‌روی پرتوزا را کشف کرد و به مراحل متعدد فروپاشی پرتوزا اشاره کرد. در همین مسیر، او نخستین زنی شد که مدرک تحصیلات تکمیلی را در دانشگاه مک‌گیل دریافت کرد و نخستین زنی بود که با دو برنده آینده نوبل همکاری داشت. او توانایی‌هایش را در سه نهاد علمی مشهور به اثبات رساند و مقاله‌ای به‌تنهایی در نشریه نیچر منتشر کرد.

با این حال، او مجبور شد پس از اعلام نامزدی‌اش، از سمت خود در کالج برنارد کناره‌گیری کند. کالج برنارد، که در سال ۱۸۸۹ در واکنش به سیاست دانشگاه کلمبیا مبنی بر عدم پذیرش زنان تاسیس شده بود، اصرار داشت که او استعفا دهد. استاد راهنمای او، ارنست رادرفورد، برنده نوبل، نبوغ او را تشخیص داد و او را «یک ماری کوری دیگر» نامید، اما این کافی نبود تا شغلش حفظ شود.

لوسی منسینگ، که پژوهش‌های پیشگامانه‌ای در حوزه نوظهور مکانیک کوانتومی انجام داده بود، در سال ۱۹۳۰ پس از تولد نخستین فرزندش، حرفه فیزیک را کنار گذاشت. در استرالیا، روبی پین اسکات مسیر تازه‌ای در اخترشناسی رادیویی گشود و بعد تصمیم گرفت خانواده‌ای تشکیل دهد، اما چون هیچ گزینه‌ای برای مرخصی پس از زایمان وجود نداشت، شغلش را رها کرد.

در انگلستان، موریل بارکر در ۱۹۱۵ از کمبریج فارغ‌التحصیل شد. اگرچه به‌عنوان زن، رسماً مدرکی از کمبریج دریافت نکرد. او سپس تحصیلات تکمیلی خود را در هوانوردی در کمبریج ادامه داد. در سال ۱۹۲۲، او درک تازه‌ای درباره سرعت جریان هوا در یک میله باریک منتشر کرد، اما همان سال با «ممنوعیت ازدواج» روبه‌رو شد که سیاستی رایج در بریتانیا بود که مانع از ادامه کار زنان متأهل می‌شد.

چه کسی می‌داند چند زن دیگر از جهان فیزیک ناپدید شدند؟ در سراسر جهان، «ممنوعیت ازدواج» صفوف زنان دانشمند را درنوردید و هر اثری از آنها را از تاریخ علمی پاک کرد.

شوهینی اغلب این ادعا را می‌شنید که فیزیک علمی عینی است که جایی برای بحث درباره جنسیت و هویت ندارد. به هر حال، معادلات مورد استفاده در فیزیک بی‌طرف هستند. در معادله معروف نیوتن F=ma، متغیر F نشان‌دهنده نیرو است، نه زن (Female). با این حال، این حوزه به‌ظاهر عینی پر از تعصب‌های بسیار انسانی است. جنسیت هریت بروکس بی‌تردید در انتخاب‌هایی که پیش رویش بود، اهمیت داشت. برای او هیچ راه میانه‌ای وجود نداشت. یا فیزیک یا خانواده. و این فیزیک بود که ضرر کرد.

در گذر زمان، تصمیم او باعث شد نامش از تاریخ علمی محو شود. فردریش دورن اعتبار کشف رادون را به دست آورد در حالی‌که مقاله‌اش اطلاعات چندانی درباره ماهیت آن عنصر ارائه نکرده بود، و در واقع این بروکس و رادرفورد بودند که نخستین بار آن را به‌عنوان یک گاز جدید شناسایی کردند. از میان ماری کوری و هریت بروکس، تاریخ تنها کوری را به یاد سپرد.

اما برای شوهینی در انتخاب میان فیزیک و خانواده، انتخاب ادامه پژوهش در استرالیا به معنای مقدم‌داشتن فیزیک بر خانواده بود و او نمی‌توانست چنین کند. از سوی دیگر، او حاضر نبود تسلیم «ممنوعیت ازدواج» شود. چیزی که او به‌طور حیاتی با ماری کوری مشترک بود، داشتن یک شریک حمایت‌گر بود. آنها پیمانی بستند که راه‌ حل شخصی‌شان برای مسئله دو ‌جسم به شمار می‌رفت. آنها توافق کردند که با «ممنوعیت ازدواج» به شکلی برابر روبه‌رو شوند. هیچ‌گاه شغل‌های فردی خود را بر زندگی مشترکشان مقدم نمی‌داشتند. بنابراین، استرالیا منتفی شد.

چند سال بعد، فرصتی پژوهشی به همان اندازه جذاب برای شریک در اروپا پیش آمد. آن هم کنار گذاشته شد. آنها می‌دانستند که راه‌حلشان برای مسئله دوجسم نمی‌تواند برای همیشه کارساز باشد. راه‌حل واقعی آن بود که نهادهای دانشگاهی سیاست‌های حمایتی ازدواج اتخاذ کنند، نه سیاست‌های ممنوعیت ازدواج. اما چنین سیاست‌هایی حتی امروز تقریبا وجود ندارند.

در نهایت، مسیرهای پرپیچ‌وخم شغلی آنها و تلاش‌های شجاعانه‌شان برای تعادل میان خانواده و آکادمی به نقطه اوج رسید. آنها هرگز راه‌حلی دوسویه برای مسئله دوجسم نیافتند. مجبور شدند با «ممنوعیت ازدواج» روبه‌رو شوند. او کار خود را به‌عنوان یک استاد تازه‌کار فیزیک آغاز کرد و شریکش تصمیم گرفت دنیای فیزیک را ترک کند.

او اغلب از خود می‌پرسد اگر فرصت دیدار با هریت بروکس را داشت به او چه می‌گفت. بی‌شک هزار پرسش از او داشت، اما درباره خودش چه می‌توانست بگوید؟ قطعا می‌خواست پژوهش فیزیکی‌اش را توصیف کند. اما همچنین به‌شدت می‌خواست مردی را که فضاـ‌زمان را برایش خمیده کرده بود، به او معرفی کند. همسرش شغلی تازه برای خودش پیدا کرد و راهی یافت که هر دوی آنها را شامل می‌شد و هرگز به گذشته نگاه نکرد. او و هریت بی‌شک حرف‌های زیادی برای گفتن داشتند.

http://sanatnews.ir/News/1/400167
Share

برچسب ها :  ازدواج
آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان
 



کليه حقوق محفوظ و متعلق به پايگاه اطلاع رسانی صنعت نيوز ميباشد
نقل مطالب و اخبار با ذکر منبع بلامانع است