|
نوشداروی پس از مرگ سهراب نباشید!
|
تاريخ :
دهم آبان 1404 ساعت 10:51
|
|
کد : 403256
|
اینکه دستگاههای مختلف ما در طول سال در دقیقه ۹۰، اطلاعیه اتاق اصناف و پلیس نظارت بر اماکن را جلو انداخته و سعی کردهاند ماجرا را با بگیر و ببند و پلمب احتمالی چند واحد صنفی متخلف رفع و رجوع کنند، بدون شک اگر مصداق نوشدارو بعد از مرگ سهراب نباشد.
به گزارش ایسنا، روزنامه قدس نوشت: دقیقاً سه روز مانده به ۳۱ اکتبر که در برخی کشورها جشن «هالووین» برگزار میشود، اتاق اصناف به خاطر تجربه سالهای پیش اطلاعیه داد «برگزاری هرگونه مراسم، جشن، تجمع، تبلیغ یا فروش اقلام مرتبط با موسوم به «هالووین» در کلیه اماکن عمومی و صنفی ممنوع است و پلیس نظارت بر اماکن عمومی با هرگونه تخلف در این زمینه برخورد قاطع و قانونی بهعمل آورده و در صورت مشاهده هر نوع اقدام تبلیغی یا اجرایی مرتبط، نسبت به پلمب واحد متخلف و معرفی متصدی به مراجع ذیصلاح اقدام خواهد کرد...». اینکه دستگاههای مختلف تبلیغی، فرهنگی و... ما در طول سال «هالووین» و هالووینزدههای ایرانی را فراموش کرده و در دقیقه ۹۰، اطلاعیه اتاق اصناف و پلیس نظارت بر اماکن را جلو انداخته و سعی کردهاند ماجرا را با بگیر و ببند و پلمب احتمالی چند واحد صنفی متخلف رفع و رجوع کنند، بدون شک اگر مصداق نوشدارو بعد از مرگ سهراب نباشد، مؤید نوعی رخوت و خوابرفتگی در اعضا و جوارح و سیاستها و برنامهریزیهای فرهنگی محسوب میشود.
کو جشن مهرگان؟
سخنگوی دولت روز گذشته در پاسخ به این پرسش که آیا این شیوه جلوگیری از برگزاری یک جشن، سبب سلب اختیار و آزادی عمومی مردم نخواهد شد، گفت: «چرا، اصولاً جلوگیری یک راه است، ولی یک راه دیگر، فرهنگسازی است. یعنی برگشتن به جشنهای ملی و مذهبی خودمان میتواند بسیار بهتر باشد. ما کلی جشنهای ملی داریم و میتوانیم روی همان جشنها متمرکز شویم؛ جشن مهرگان ما چه شده است؟». البته واکنش خانم سخنگو هرچند دیر و شعاری است اما خالی از حقیقت هم نیست. اینکه ما در مواجهه با مقولهای مانند «هالووین»، آن هم در زمانهای که به لطف فناوری، مرزهای فرهنگی به سرعت در حال محو شدن هستند، داریم مثل ۴۰ یا ۵۰ سال پیش عمل میکنیم و توقع داریم فقط به مدد بخشنامه و دستورالعمل بتوانیم مانع برگزاری جشنی بشویم که ریشه در فرهنگ و رسوم کشورمان ندارد، درواقع مصداق تلاش برای پاک کردن بخشی از صورت مسئله است. نتیجهاش هم اینکه قطعاً خرید و فروش اقلام مرتبط با این جشن به صورت قاچاق درمیآید، واردکنندگان و فروشندگان پنهانی سودشان را میبرند و آنهایی هم که اهل برگزاری جشن هستند آشکار یا مخفیانه هالووینشان را برگزار میکنند و میرود تا سال دیگر که چند روز مانده به ۳۱ اکتبر، اتاق اصناف اطلاعیه بدهد، ممنوعیت اعلام شود، خبرنگاری از یک مسئول بپرسد آیا محدودیت و ممنوعیت خوب است و آن مسئول هم پاسخ شکسته بستهای بدهد و از قابلیتهای فرهنگی و ملی و میهنی خودمان یاد کند. در این صورت، سالهای آینده هم در مناسبتهای وارداتی- فرهنگی اینچنینی همچنان برای کسانی که دغدغه ملیت و فرهنگ دارند این پرسش اساسی مطرح خواهد بود که ما ایرانیها به عنوان وارثان تمدنی کهن، چگونه میتوانیم در جهانی بدون مرزهای فرهنگی در برابر امواجی مانند «هالووین» از هویت خود محافظت کنیم؟ ممکن است این روزها تماشای ویترینها و دکورهایی که با کدوها، ماسک و لباسهای رنگارنگ و عجیب و غریب تزئین شدهاند برای خیلیها جذاب و سرگرمکننده به نظر برسد اما در عین حال باید متوجه باشیم همه اینها زنگ خطر نفوذ و هجوم فرهنگ بیگانه را به صدا درمیآورد و متأسفانه خیلیها از جمله مسئولانمان یا به این زنگ خطر بیتوجهاند و یا اگر آن را میشنوند، راه چاره و تمهیدی برای مقابله به نظرشان نمیرسد!
جهانیسازی فرهنگی
در رابطه با همین دغدغه، جواد روشندل، فرهنگپژوه در گفتوگو با «ایسنا» به پدیده جهانیسازی فرهنگی و تأثیرات آن بر هویت فرهنگی پرداخته و میگوید: جهانیسازی فرهنگی با سرعت شگفتانگیزی در حال گسترش است. در این فرایند، عناصر فرهنگی مناطق مختلف جهان به سرعت در سراسر کره زمین منتشر میشوند. هالووین هم که ریشه در آیینهای باستانی سلتیک دارد، امروزه به یکی از شناختهشدهترین جشنهای جهانی تبدیل شده است. درواقع «روشندل» معتقد است جهانیسازی فرهنگی حاصل وضعیت امروز جهان است و فینفسه چیز منفی و بدی نیست اما زمانی تبدیل به مشکل میشود که مثلاً برخی از ما یک جشن متعلق به فرهنگ و ملیت یک گوشه دنیا را بدون اینکه اطلاعات و دانشی از ماهیتش داشته باشیم، جایگزین آیینهای بومی و ملی و البته پرمعنای خودمان میکنیم. این یعنی با دست خودمان جوانان را از ریشههای فرهنگی خودشان دور میکنیم. این فرهنگپژوه درباره اینکه آیا پژوهشی هم درباره میزان محبوبیت و رواج این جشن در ایران انجام شده، اظهار میکند: بررسیها نشان میدهد توجه به جشنهایی مانند هالووین میان قشر جوان ایرانی در پنج سال گذشته رشد قابل توجهی داشته است. این در حالی است که آشنایی نسل جوان با آیینهای اصیل ایرانی مانند مهرگان و سده در همین بازه زمانی کاهش یافته است. ایران با پیشینهای چندین هزار ساله، دارای گنجینهای پربار از آیینها و جشنهای باشکوه است که هر کدام بیانگر بخشی از فلسفه زندگی، جهانبینی و ارزشهای اصیل ایرانی هستند. نوروز، یلدا، سده و مهرگان نمونههای درخشان این دسته هستند که پیوند عمیق ایرانیان با طبیعت و نظم کیهانی را نشان میدهند. به عنوان مثال «جشن سده» که در میانه زمستان برگزار میشود، نماد غلبه بر تاریکی و سرما بوده و با افروختن آتش، پیامآور گرمی و نور است. این آیینها که شامل مناسبتهای مختلف مذهبی هم میشوند، بیانگر بعد معنوی فرهنگ ایرانی هستند. هر منطقه از ایران دارای آیینهای خاص خود بوده که نشاندهنده تنوع و غنای فرهنگی کشورمان است.
کوتاهی کردهایم
«روشندل» درخصوص دلایل گرایش جوانان به فرهنگهای بیگانه، از کوتاهی نهادهای فرهنگی و آموزشی ما به عنوان اصلیترین عامل یاد کرده و میگوید: وقتی جوانان در رسانههای ملی و نظام آموزشی با فرهنگ ملی خود به صورت جذاب و کاربردی آشنا نمیشوند، طبیعی است به سمت فرهنگهای دیگر جذب شوند. آن هم در زمانهای که رسانههای جهانی با تولید محتوای جذاب و متنوع، جوانان را به سمت فرهنگ خود جذب میکنند. نظام آموزشی ما از مقطع کودکستان تا دانشگاه، نقش چندانی در معرفی جذاب آیینهای ملی ایفا نکرده است. این کمبود موجب بیگانگی نسل جوان با گنجینه فرهنگی خود شده است. این فرهنگپژوه با تأکید بر اینکه آیینهای ملی، ستون فقرات هویت یک ملت هستند و با از دست دادن این آیینها، درواقع هویت فرهنگی خود را از دست میدهیم، بیان میکند: آیینهای مشترک، عاملی مهم برای ایجاد و تقویت انسجام اجتماعی هستند و میتوانند مردم را در کنار یکدیگر جمع کرده و احساس تعلق به جامعه را تقویت کنند. آیینهای ایرانی حامل ارزشهای والای انسانی هستند؛ ارزشهایی مانند احترام به طبیعت، صلحطلبی، میهماننوازی و احترام به بزرگان از طریق این آیینها به نسلهای بعد منتقل میشوند. بنابراین نظام آموزشی ما باید به استفاده از روشهای خلاقانه و جذاب برای آشنا کردن دانشآموزان با این آیینها روبیاورد. رسانههای ملی هم باید مسئولیت سنگین تولید محتوای جذاب درباره آیینهای ایرانی را بر عهده بگیرند و قطعاً تولید فیلم، سریال و برنامههای متنوع میتواند در این زمینه بسیار مؤثر باشد. ضمن اینکه برگزاری جشنها و مراسم آیینی در سطح محلات، در احیای این آیینها بسیار نقشآفرین هستند. این کار باید با حفظ اصالت و البته در هماهنگی با زندگی مدرن انجام شود تا جوانان، این آیینها را به زندگی امروز خود مرتبط بدانند. «روشندل» در پایان میگوید: آگاهی از فرهنگ و آیینهای ملی و انتقال آن به نسلهای آینده، ما را در برابر توفانهای فرهنگی مصون میدارد، پس باید بتوانیم با همت جمعی و برنامهریزی دقیق، میراث فرهنگی خود را نه تنها حفظ کنیم، بلکه بهگونهای پویا و خلاق آن را به نسلهای آینده انتقال دهیم، چرا که آینده فرهنگی ایران در گرو تصمیمها و اقدامهای امروز ماست.
|