مدیرکل موساد!
تاريخ : يازدهم تير 1404 ساعت 10:18   کد : 315301
​​​در دنیای پرتنش امروز که اعتماد مهم‌ترین سرمایه در دیپلماسی هسته‌ای است، نهادهای نظارتی باید ستون‌های بی‌لرزش امنیت جهانی باشند. اما وقتی ستون‌ها خود می‌لرزند، سقف اعتماد فرو می‌ریزد.

به گزارش ایسنا، روزنامه خراسان نوشت: ​​​در دنیای پرتنش امروز که اعتماد مهم‌ترین سرمایه در دیپلماسی هسته‌ای است، نهادهای نظارتی باید ستون‌های بی‌لرزش امنیت جهانی باشند. اما وقتی ستون‌ها خود می‌لرزند، سقف اعتماد فرو می‌ریزد. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که روزی به‌عنوان مرجع فنی و بی‌طرف شناخته می‌شد، حالا در تیررس انتقادهایی است که آن را متهم به جانبداری و سیاسی‌کاری می‌کند. این نهاد، که قرار بود چراغ راه شفافیت و صلح باشد، حالا در نگاه بسیاری، تبدیل به بازوی نرم قدرت‌های خاص شده‌است. پرونده هسته‌ای ایران، که طی دو دهه اخیر به‌طور مداوم زیر ذره‌بین آژانس بوده، حالا آینه‌ای تمام‌نما از چالش‌های این نهاد است. حجم گزارش‌ها، تکرار اتهامات بی‌سند و همزمانی گزارش‌های حساس با تحرکات دیپلماتیک یا نظامی علیه تهران، همه نشان می‌دهد که قطب‌نمای فنی آژانس، از مسیر بی‌طرفی منحرف شده‌است.
گذار خطرناک از فنی‌گرایی به سیاست‌زدگی
آژانس در مأموریت اولیه‌اش، یک ناظر علمی، دقیق و بی‌طرف تعریف شده بود؛ نهادی برای اطمینان از صلح‌آمیز بودن برنامه‌های هسته‌ای، بدون دخالت‌های سیاسی. اما واقعیت‌های میدانی و روند گزارش‌های اخیر، به‌ویژه در دوره مدیریت «رافائل گروسی»، روایت دیگری دارد.در گزارش‌هایی که پیشتر پر از عدد و نمودار بودند، حالا عباراتی چون «نگرانی جدی»، «رفتار غیرشفاف» یا «احتمال فعالیت‌های اعلام‌نشده» جایگزین شده‌اند؛ واژگانی ذهنیت‌ساز که بیشتر به بیانیه‌های سیاسی می‌مانند تا تحلیل‌های علمی. این تغییر ادبیات، نه‌تنها نشان از انحراف دارد، بلکه گواهی است بر تغییر نقش آژانس از یک ناظر به یک بازیگر صحنه‌گردان.
اسناد مشکوک، رویکردهای دوگانه
یکی از موارد بحث‌برانگیز، تکیه آژانس بر اطلاعات ارائه‌شده توسط برخی بازیگران خاص بدون راستی‌آزمایی مستقل است؛ از ماجرای لپ‌تاپ ایرانی گرفته تا اسناد افشاشده توسط رژیم صهیونیستی درباره برنامه تسلیحاتی ایران. این موارد بارها بدون شفاف‌سازی منابع و بررسی علمی، به پایه گزارش‌های رسمی بدل شدند؛ در حالی که آژانس درباره رژیمی چون اسرائیل، که حتی عضو NPT نیست، سکوت پیشه کرده‌است. همین رفتار دوگانه، اعتماد بسیاری از کشورها به این نهاد را سلب کرده و آن را در مظان جانبداری قرار داده است؛ نهادی که باید داور منصف باشد، حالا از نگاه منتقدان، بخشی از ابزار فشار قدرت‌های غربی شده‌است.
گزارش‌هایی همزمان با عملیات، تصادف یا طراحی؟
یکی از نکات قابل تأمل، همزمانی گزارش‌های محرمانه آژانس با قطعنامه‌های شورای حکام یا حتی تحرکات نظامی علیه ایران است. نمونه‌های متعددی وجود دارد که انتشار گزارش‌هایی تنش‌آفرین، بلافاصله پیش از دور جدیدی از فشارهای سیاسی یا تحریم‌ها رخ داده است. این همزمانی‌ها نمی‌توانند صرفاً تصادفی تلقی شوند و افکار عمومی را به این نتیجه رسانده‌اند که آژانس، آگاهانه یا ناآگاهانه، در خدمت سناریوهای سیاسی قرار گرفته است.
نظم چندقطبی و بحران اعتماد
جهان امروز دیگر تک‌قطبی نیست. قدرت‌های نوظهور، از چین و روسیه گرفته تا کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، سهم پررنگی در معادلات بین‌المللی دارند. در چنین جهانی، نهادهای چندجانبه تنها با اتکای به بی‌طرفی می‌توانند دوام بیاورند. اما آژانس طی سال‌های اخیر، بخشی از سرمایه اعتماد خود را از دست داده‌است؛ آن‌هم درست در زمانی که بیش از همیشه به اعتماد نیاز داشت.وقتی کشوری مانند ایران، با بیشترین سطح همکاری و بازرسی مواجه می‌شود، اما رژیمی چون اسرائیل، مصون از هرگونه نظارت باقی می‌ماند، پیام روشنی به جهان مخابره می‌شود: عدالت در نظارت، قربانی سیاست شده‌است.
یک هشدار جدی برای آینده نظام منع اشاعه
از دید بسیاری از تحلیلگران، اگر این مسیر ادامه یابد، ساختار منع اشاعه جهانی با خطر فروپاشی مواجه خواهد شد. کشورهای مستقل ممکن است دیگر انگیزه‌ای برای باقی‌ماندن در چارچوب NPT نداشته باشند. بی‌اعتمادی به نهاد ناظر، اولین گام در مسیر گریز از نظم جمعی و بازگشت به دوران پرمخاطره رقابت‌های تسلیحاتی است.
بازگشت به ریشه یا فراموشی تدریجی
آژانس، اگر می‌خواهد دوباره جایگاه خود را در جامعه جهانی بازیابد، راهی جز بازگشت به مأموریت اصیل خود ندارد؛ یعنی ناظری فنی، شفاف و بی‌طرف که در برابر قدرت‌ها قد علم کند، نه این که در سایه آن‌ها قرار گیرد. در غیر این صورت، این نهاد بین‌المللی در آینده‌ای نه‌چندان دور، به سازمانی بی‌اثر و نماد یک شکست در اعتمادسازی جهانی بدل خواهد شد.