ماجرای مردی که پدر یک شهر شد
تاريخ :
هفتم آذر 1401 ساعت 11:04
|
|
کد : 271777
|
ایسنا: حاج حبیب کلانتری از معتمدین و خیرین شهرستان خرمدره است که هر چند فرزندی از خود نداشت اما برای مردم یک شهر پدری کرد.
یکی از ویژگیهای مردم خرمدره، خیر بودن آنان است تا جایی که در استان زنجان از این شهرستان به نام دارالخیرین یاد میشود؛ شهرستانی که مردمانش در کارهای خیر همواره پیشگام هستند و هر جا کسی دست یاری به سویشان دراز کند دستش را خالی باز نمیگرداند.
ماجرای مردی که پدر یک شهر شد
یکی از اهالی و خیرین به نام خرمدره که همواره منشأ خیر برای شهرستان بوده و بخش اعظمی از داراییهای خود را در امور خیریه صرف کرده است، حاج حبیب کلانتری معروف به شیخ حبیب است که متاسفانه طی روزهای اخیر دیده در نقاب خاک کشید.
شیخ حبیب نامی آشنا برای اکثر شهروندان خرمدرهای از پیر تا جوان و نوجوان استT مردی که علیرغم داشتن ثروت و مکنت هیچگاه لباس فاخر و اعیانی بر تن نداشت از دوربینها به دور بود و در خانهاش به روی همه باز، بزرگ مردی که نامش قرین نیکوکاری، سخاوت و پرداختن به امور خیریه و انسان دوستانه است.
شیخ حبیب تنها یک خیر نیست بلکه یک حافظه قرآنی و مولف کتاب دینی نیز به شمار میرود تا جایی که از وی ۲۷ اثر در حوزه علوم قرآنی و مذهبی به یادگار مانده است. که از جمله آنها میتوان به کتاب نهجالحلاوه در دو جلد، مسافر کربلا، دُرّ گهر، نسیم رحمت، بخوان و بدان، اثر قلم، مفتاحالاسرار، احسنالقول، نشان حق در دو جلد، نهجالهدایه، مکاتبه با محدث، نشان حق در دو جلد و ... اشاره کرد.
شیخ حبیب کلید حل مشکلات شهر خرمدره بود و مسئولان و مردم این شهرستان همواره از صفای وجودش که ناشی از انس و الفت عجیبش با قرآن بود فیض برده و توصیههایش را چراغ راه زندگی خود میکردند و در گرههای شهری نیز به وی مراجعه میکردند.
کوچه پس کوچههای خرمدره و مردمان این دیار کارهای خیر شیخ را با خود یدک میکشند تا جایی که در اکثر پروژهها به ویژه پروژههای حوزه بهداشت و درمان یا حاج حبیب خود کمککننده بوده و یا مردم را به پشتوانه اعتمادی که به وی داشتند دعوت به کمک کرده است شیخی که هر چند از خود فرزندی نداشت اما برای مردم یک شهر پدری کرد و یاد و خاطرهاش همواره در اذهان مردمان نگین سبز زنجان ماندگار خواهد بود.
شیخ حبیب با کارهایی که برای خرمدره و مردمانش انجام داد ثابت کرد که بخشنده بودن بیش از آنکه توانایی مالی بخواهد قلبی بزرگ میخواهد، انفاق و کمک به عزیزان موهبتی است که خداوند بزرگ نصیب هر کسی نخواهد کرد. بلکه تنها کسانی از این موهبت برخوردار خواهند شد که روح بلند و مناعت طبع، دل پرمحبت و دستانی گشاده و بخشنده داشته و همنوعان خود را چون خود دوست دارند و شیرینی و طعم خوش زندگی را برای دیگران نیز آرزو دارند.
اندک شمارند آنان که بدانند بر روی صحنه زندگی از برای چه آمده و وارسته و بند گسسته از خویشتن خویش، در گسترهای از کردارهای نیک، همگان را به انسانیتی اصیل رهنمون کرده باشند. آری، نمیتوان نگفت و ننوشت از افرادی مثل شیخ حبیب که عهدهدار پژواک مهرورزی شدهاند، آنان که تردید را به تصمیم رسانده و جوانههای کوچک انسانیت را بیخستگی پاسدار شدهاند.
حاج شیخ حبیب کلانتری در سال ۱۳۰۸ در شهر خرمدره متولد شد، تحصیلات قرآنی خود را در محضر پیرزنی با سواد به نام ملاسونا آغاز کرد. سپس در مکتب خانه در حضور ملاعلیحسین کسب فیض کرد و بعد از فوت وی به مدرسه دولتی که آن زمان تازه در خرمدره تأسیس شده بود وارد شد.
شیخ حبیب در سال ۱۳۲۸ به شهر قم رفت و درس حوزوی را به اتمام رساند. وی علاوه بر نوشتن اسناد و قباله زمینها، در اوقات بیکاری خود در مزرعه به رسیدگی درختان و کاشت محصولات کشاورزی سپری میکرد.
|