جمعه 28 ارديبهشت 1403

اعتراف به ازدواج پنهاني در جلسه دادگاه

  تاريخ:هفدهم آبان 1388 ساعت 10:52   |     کد : 29540   |     مشاهده: 759

 دختري که براي صدور اجازه ازدواج با پسر مورد نظرش پدر خود را به دادگاه کشانده بود در جلسه رسيدگي به درخواستش اعلام کرد يک سال قبل به طور پنهاني با اين شخص ازدواج کرده است.

به گزارش اعتماد، چندي قبل دختري به نام سارا به مجتمع قضايي شماره دو خانواده رفت و با ارائه دادخواستي خواستار صدور اجازه ازدواج شد. به گفته اين دختر وي مدتي بود به پسري به نام سياوش علاقه داشت ولي پدرش اجازه نمي داد او به خواستگاري اش بيايد. پس از طرح اين دادخواست قاضي از سارا خواست پدر و پسر مورد علاقه اش را به دادگاه بياورد. صبح ديروز سارا همراه پدرش و سياوش در شعبه 262 دادگاه خانواده در برابر قاضي صداقتي قرار گرفتند.

 دختر جوان در مقابل قاضي بار ديگر از پدرش خواست با ازدواج او با سياوش موافقت کند ولي پدر باز هم گفت حاضر نيست دخترش را به سياوش بدهد. هنگامي که قاضي علت اين مخالفت را جويا شد پدر سارا نداشتن شناخت از سياوش را علت مخالفتش اعلام کرد و گفت تحت هيچ شرايطي به اين ازدواج راضي نمي شود.  

در حالي که اين پرونده با مخالفت پدر سارا در حال مختومه شدن بود دختر جوان رازي را فاش کرد که يک سال از همه اعضاي خانواده اش پنهان کرده بود.

 او گفت؛ سياوش شوهر قانوني او است و ديگر احتياجي به اجازه پدرش ندارد. او گفت سال گذشته به طور مخفيانه با سياوش به يک دفترخانه رفته و به طور رسمي به عقد او درآمده است. اين ماجرا در حالي مطرح شد که طبق قانون دختر براي ازدواج به اجازه پدر نياز دارد. هنگامي که پدر سارا با تمسخر اين ادعا را رد کرد سارا سند رسمي ازدواج و همچنين شناسنامه اش را که نام سياوش در آن ثبت شده بود، نشان داد.

او درباره علت اين اقدامش گفت؛ من در شرايط سختي اين تصميم را گرفتم. يک سال قبل مادربزرگم و پدرم من را تحت فشار قرار دادند تا با يکي از پسرهاي فاميل ازدواج کنم. ولي من هيچ علاقه يي به آن پسر نداشتم و تصميم گرفتم زير بار ازدواج اجباري نروم. آنها من را چند روز در يک اتاق حبس کردند ولي توانستم از دست شان فرار کنم.

در چند روزي که از خانه فرار کرده بودم با سياوش آشنا شدم. من به خانه آنها رفتم و با پدر و مادرش آشنا شدم و تصميم گرفتم با او ازدواج کنم. سپس به يک دفترخانه که مسوول آن با پدر سياوش دوست بود رفتيم و به صورت رسمي با هم ازدواج کرديم. ولي با اين حال براي جلب رضايت پدرم درخواست صدور اجازه ازدواج را در دادگاه مطرح کردم.

پدر سارا که از شنيدن اظهارات دخترش سخت برافروخته شده بود تهديد کرد از دفترخانه يي که اين کار را انجام داده شکايت مي کند. او سپس با حالت قهر دادگاه را ترک کرد. در ادامه رسيدگي به اين پرونده قاضي صداقتي نيز درخواست سارا را رد کرد و به اين ترتيب پرونده مختومه شد.

 

http://sanatnews.ir/News/1/29540
Share

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان
 



کليه حقوق محفوظ و متعلق به پايگاه اطلاع رسانی صنعت نيوز ميباشد
نقل مطالب و اخبار با ذکر منبع بلامانع است